دسته‌ای از تحقیقات نشان می دهد که عاطفه مثبت موجب جست وجوی متنوع در میان محصولات قابل اطمینان و لذت بخش می گردد (کاهن و ایزن، ۱۹۹۳). سه تحقیق گزارش کردند که مردم در عاطفه مثبتی که ایجاد شده بودند، در یک فرصت به دست آمده برای انتخاب چند غذا در دسته خوراکی ها (مانند سوپ یا خوراکی های مختصر)، بیشتر از گروه کنترل به تکاپو افتادند و تا زمانی که رویداد ناخوشایندی پیش نیامد، یا چهره بالقوه موضوعات آشکار نشد، تعداد خوراکی های بیشتری انتخاب کردند. برعکس، وقتی یک چهره منفی و نامناسب (غذای کم نمک که به خوشمزگی غدای معمولی نیست برجسته و نمایان بود، تفاوتی بین افراد با عاطفه مثبت و گروههای کنترل در تنوع جست وجوها وجود نداشت و همه به دنبال خوراکی های خوشمزه بودند. بنابراین، شواهد حاکی از آن اند که عاطفه مثبت سبب تسهیل در جست وجو می گردد؛ یعنی لذت بردن از تنوع و امکانات وسیعتر. اما این امر زمانی است که وضعیت موجود شخص را به اندیشیدن درباره نتایج غیر مطلوب واندارد .
 
احتمال جالب دیگر ناشی از تلاش عاطفه بر انگیزش که از نتایج سه تحقیق به دست آمده به این است که عاطفه مثبت ممکن است سبب انگیزش درونی شود (استرادا و همکاران، ۱۹۹۶؛ ایزن و ریو، ۱۹۹۲). در یک تحقیق، مردم در عاطفه مثبتی که بر اثر گرفتن یک بسته کوچک شیرینی (به عنوان هدیه ایجاد شده بود، در مقایسه با گروه کنترل، زمان بیشتری برای انجام دادن کاری (حل یک جدول) صرف کردند که اطمینان داشتند جالب تر از کاری است که با اجرای آن، می توانند پول قرض بگیرند، اما اطمینان داشتند که کاری خسته کننده است و وقت کمی برای اجرای آن خواهند داشت (یافتن چند عدد خاص در زمانی محدود از بین اعدادی که به صورت نامنظم در سه صفحه قرار داشتند).
 
بنابراین، مردم در وضعیت عاطفه مثبت، در مقایسه با وضعیت کنترل، به طور نسبی کمتر از محرک های خارجی (پول) متأثر هستند و بیشتر تحت تأثیر محرک درونی (علاقه به کار) قرار دارند. آنها همچنین علاقه ای بیش از گروه کنترل به حل جدول نشان دادند، که این نیز نشانه دیگری از انگیختگی درونی است. در این تحقیق، آزمودنی ها در انتخاب هر کاری که می خواستند انجام بدهند، آزاد بودند.
 
تحقیق دیگری که به دنبال این پژوهش صورت گرفت، از نظر مفهومی این یافته ها را تکرار کرد؛ اما همچنین نشان داد وقتی آزمودنی های با عاطفه مثبت دانستند که مجبورند کار خسته کننده را کامل کنند ولی این دفعه نه برای پول)، آنها نیز مانند گروه کنترل، به اجرای آن تمایل یافتند (ایزن، ریو، ۱۹۹۲). این یافته ها مستقیما مشاهدات اخیر را تأیید می کنند که عاطفه مثبت ایجاد لذت و خوشی می کند (به ویژه لذت از کاری که آزمودنی به آن علاقه دارد و احتمال اشتغال به فعالیت هایی را که لذت بخش بوده اند یا انتظار می رود که سرگرم کننده باشند افزایش می دهد. این یافته ها همچنین با نتایجی سازگارند که نشان میدهند عاطفه مثبت، درک نسبت به افزایش کار و رضایت مندی از شغل های مورد علاقه را افزایش داده است (کر ایجر و همکاران، ۱۹۸۹). همزمان، این یافته ها نشان می دهند که مردم در وضعیت عاطفه مثبت، اگر احساس کنند که باید بعضی کارها را انجام دهند یا منفعت بالقوه ای در اجرای این کارها وجود دارد، خسته کنندگی و ناخوشایندی یا سختی کار، سبب اجتناب آنها از اجرای آن نخواهد شد. کسانی که احساس خوبی دارند، کارهای خوشایند را ترجیح می دهند و از انجام دادن آنها لذت می برند. به هر حال، نسبت به آزمودنی های کنترل، آنان از کارهایی که مطلوبیت کمی دارند، شانه خالی نمی کنند؛ غیرعقلانی به دفاع متقابل نمی پردازند، یا غیرمسئولانه آنها را رد نمی کنند.
 
دسته دیگری از تحقیقات که تأثیر عاطفه مثبت بر تصمیم گیری پزشکان را بررسی می کند، نشان میدهد که عاطفه مثبت می تواند توانایی نسبی عوامل درونی رضایت مندی از کار در میان پزشکان را (انسانیت) در مقابل عوامل بیرونی (پول و مقام) افزایش دهد استرادا و همکاران، ۱۹۹4). یعنی در مقایسه با گروه کنترل، پزشکان در عاطفه مثبتی که ایجاد شده بود، در پرسشنامه ای که از آنان خواسته شده بود عوامل رضایت مندی خود را در کار پزشکی بیان کنند، آنها به عامل «انسانیت» در مقایسه با عوامل خارجی رضایت مندی اهمیت بیشتری داده بودند.
 
همچنین باید یادآور شد که در زمینه انگیختگی هایی که به واسطه عاطفه مثبت ایجاد شده اند، شواهد فراوانی حاکی از آن اند که در اوضاع عادی، عاطفه مثبت سودمندی، خیرخواهی / مسئولیت، و دوستی / معاشرت پذیری را افزایش می دهد .
 
البته - چنان که مشاهده شد . این گرایش می تواند با عواملی مانند پیامدهای عاطفی بالقوه ناشی از امور خیر (ایزن و سیموندز، ۱۹۷۸) یا عوامل دیگری مانند تحقیر فرد یا سازمان نیازمند - که ممکن است به این سبب، فرد یا سازمان نتواند درخواست کمک کند - از بین برود (فورست، کلارک، میلز و ایزن، ۱۹۷۹). این یافته ها همچنین نشان می دهند کسانی که خوشحال اند، احساس می کنند قادرند آزادتر رفتار کنند. افزون بر این، خود تأثیرات اخیر می توانند به عواملی مانند میزان آسیب و ضرری بستگی داشته باشند، که در صورت کمک نکردن یاریگر بالقوه و مانند آن، به افراد نیازمند وارد می شوند (ر.ک: ایزن، ۱۹۸۷). نکته درخور ذکر در اینجا آن است که عاطفه مثبت عموما سبب خودپسندی نمی شود، بلکه باعث تمایل به مهربان بودن با خود و دیگران، ارتباط اجتماعی، مسئولیت، و توان دیدن موقعیت ها از منظر سایر افراد می گردد.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی،صص382-379، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸